انتخاب ، The Selection

سلام. کتاب انتخاب ( the selection ) اولین جلد مجموعه ای 5 جلدی به همین اسم هست، کتابی که برخلاف ظاهرش، خلاصه پشت جلدش، و به طور کلی هر چیزی که باعث میشه در خوندنش تجدید نظر کنید و فکر کنید قراره تکراری و خسته کننده باشه، به هیچ عنوان اینطور نیست و با اینکه تازه جلد اول رو خوندم، میدونم که تبدیل به یکی از بهترین رمان های رمانتیکی که خوندم میشه :)))) ( نشر مترجم : باژ )

خلاصه داستان کتاب انتخاب ، the selection

داستان در یک کشور به نسبت تازه تاسیس شده به نام الیا روایت میشه. جامعه این کشور به ۸ بخش تقسیم شده، بخش اول خانواده سلطنتی، دوم افراد مرفح و به نسبت پولدار، و به همین ترتیب هرچی پایین تر بریم مردم اون بخش به افرادی تنگ دست تر و با حرفه هایی معین شده تبریل میشن.

امریکا دختری از بخش پنجه، که با پسری به اسم اسپن از بخش شش حدودا دوسال مخفیانه قرار میذاره. تا اینکه سلکشن شروع میشه. با شروع این ماجرا، مادر امریکا ک از موضوع اسپن خبر نداره، امریکا رو مجبور میکنه ک در انتخاب شرکت کنه و حدس بزنید ک چی … امریکا هم واردش میشه ( واو، چه غیر منتظره🧐😂 )

اما امریکا هیچ علاقه ای به رفتن نداره، هیچوقت نداشته، بالاخره دلش پیش یکی دیگه بوده (🙄) اما خب، به برخی دلایل نسبتا بزرگ، باید بره و میره. حالا امریکا است و ۳۴ دختر دیگه، از بخش های مختلف و طبیعتا شخصیت ها و نگرش های مختلف، در یک مسابقه بزرگ، بعضی در تلاش برای برنده شدن تاج و تخت، باقی برنده شدن خود مکسن، و برخی هم … خب … کی میدونه؟!

نکته : متن زیر حاوی اسپویلر های فوق قوی هست و اگه میخواید این کتاب رو خودتون هم بخونید، پیشنهاد میکنم از این عکس پایین تر نرید!


اعتراف میکنم، با اینکه مدتها بود دنبال این کتاب بودم و تعریف های زیادی ازش شنیده بودم، توقع نداشتم واقعا اینقدر گیرا و جذاب باشه. منظورم اینه ک … همه چیزش یجورایی کلیشه خالصه. یه دختر ک بین دوتا پسر گیر افتاده، یکی خرپول و شاه اینده و اون یکی آس و پاس، یه عالمه دختر برای رقابت و طبیعتا حسادت ها و دراما های دخترانه ( ک مطمئنم همه دخترا در نوع و زندگی خودشون یجوری تجربه اش کردن😂)، همچین چیزی خیلی نباید جذاب و … چطور بگم، جدید و تو دل برو باشه. وقایعش باید به نسبت قابل پیش بینی باشه. ولی خب، چی بگم؟؟ من واقعا ازش لذت بردم!

the selection
the selection

البته، باید در شماتت خودم یچیزیو اعتراف کنم. بعضی موارد خیلی واضح بود اتفاق میفته و من نتونستم ببینم. بعضی وقایع نباید کسی مث منو گول میزد و زد! حالا یا من خیلی درگیر بودم و فرصت تحلیل درحین خوندن نداشتم ک بخوام اصلا بهش فک کنم، یا اینکه جوری نویسنده منو درگیر موارد دیگه ای کرده بود ک اصلا حواسم به چیز دیگه نبود!

یه توضیح کوچیک و سریع درباره سانسور بدم : کتاب چیز سانسوری نداشت، فقط یسری کیس و همین. با توجه به اینکه باژ مترجم این مجموعه بوده، سانسور شده، ولی واضح بوده. پس ینی خیلی نباید نگرانی ای باشه ( اگه بوده، البته ). اما اما اما … من اینو باز هم میگم : ترجیحا سعی کنید انگلیسی بخونید. مخصوصا کتاب هایی مثل این رو، که تم معمولی نداره. ما اکثرا به لطف فیلم ها و سریال ها و بعضی وقتا مانگا هایی ک میخونیم با لفظ های نرمال و انگلیسی معمول اشناییم، اما همچین کتاب هایی نوع گفتار خاص، روایت خاص و کلمات خاصی دارن ک اکثرا جدیدن … حداقل برای من بود و خیلی چیزها یاد گرفتم.

انتخاب
انتخاب

خب، کافیه درباره من، بریم سراغ داستان و شخصیت هاش. به نظرم منطقیه که با امریکا شروع کنیم : این دختره چشه؟؟؟؟ طرف جلو چشات یکیو دراغوش گرفته، با اینکه گفتی با همه چی میسازی، تو و رویاهاتو نابود کرد و رفت! میدونم ک بخاطر غرور مردانه اش بوده و نمیخواسته بدبخت شی و این چرت و پرتا، ولی … نمیتونم!

شاید من بدبینم و نمیتونم به ملت اعتماد کنم، شاید چون من از این عشق دوساله فقط چند چپتر که نهایتا یک ماه رخ دادش رو خوندم و متوجه عمق این علاقه نمیشم، ولی دلیلش هرچی باشه، من نیمفهمم این دختره چرا اسپن رو دور و بر خودش نگه داشت! اگه من بودم، همون لحظه ک توی قصر دیدمش همه چیزو مکسن میگفتم.

گفتم مکسن، بریم سراغ اون : مکسن بود ک وقتی سرش داد زدم و داشتم میمردم نجاتم داد، اون بود ک وقتی زدم نابودش کردم بازم بخشید، اون بود ک وقتی برای اسپن گریه میکردم پیشم موند و بهم اطمینان داد هرکاری برای ارامش من میکنه، پس مشکلت چیه دختر؟؟ رسما یه جواهر تو دستات داری احمق! اما مکسن، پسرم! باید اقرار کنم ک بعد روئن از داس مرگ، اولین پسریه ک نمیدونم خودم، شخص خودم چ حسی بهش دارم. کراش، در حد دوست صمیمی، پسرم؟ نمیدونم واقعا، ولی الان همه اشه.

فعلا بذارید از جنبه پسر بهش نگاه کنم و صحبت کنم : مادر فدای این حجم عظیم از جنتلمن بودنت بشه. کاملا به امبرلی ( مامانش ) حق میدم ک با افتخار نگاهش کنه، تاییدش کنه، . هرچیز دیگه ای. واقعا خیلی پسر شیرینی ه. و اونجاهایی ک نمیدونست وقتی امریکا داره گریه میکنه باید چیکار کنه، وای اصن داریم مگه پسر به این شیرینی؟! اگه بخوام درباره اش صحبت کنم شاید تا صبح باید اینجا بشینم و تایپ کنم. پس میریم سراغِ …

اسپن. میخوام فوش بدم، ولی زشته. از طرفی نمیخوام قضاوت بیجا کنم، چون هنوز معلوم نیس کل قضیه رو دروغ میگفته یا نه ( به نظر من دروغ میگفت ) بعد پسره هول! باز مکسن بخاطر شخصیت خود امریکا باهاش بود، تنها چیزی ک ما از اسپن و امریکا دیدیم … رفتن تا مرز خط قرمز و رد نکردنش بود. اصلاااا خوشم ازش نمیاد. اوایل میومد، و یکمم ناراحت شدم همچین پسری قراره مال امریکا نباشه، ولی الان ….

تازه یچی دیگه هم بود : درسته ک الان اومده سربازی، یا هرچی که هست، ولی اون هنوزم یه شش هست! و امریکا اگه پرنسس نشه هم میشه سه. ایا واقعا وجدانش اجازه میده دختری رو ک نمیتونست از پنج به شش بکشونه، حالا از سه بیاردش شش؟ معلومه ک نه، ولی چرا وقتی دیدش دست و پاشو گم کرد و دوباره برگشت؟؟ مث اینکه راس میگن عشق ادمو کور میکنه، البته برای امریکا منظورمه …

یکم هم درباره مارلی صحبت کنم و بریم سراغ درامای داستان. دختره چش شد ؟؟ اوایل فک میکردم بخاطر اینه ک فک میکرد حرفای امریکا ک درواقع برای اروم کردنش بود، برای کنار زدن یه رقیب بوده ( بالاخره هرچی باشه مسابقه است ) ولی به مرور زمان خیلی مشکوک تر شد. و از اون مهمتر، چرا مکسن اینقدر درباره اش نا اطمینان بود؟ و مهمتر تر، اگه اینقد ازش نامطمئن بود، چرا ردش نکرد بره ؟؟ تازه، برای اون هیچ دلیل سیاسی ای هم نیاورد! خیلیییی مشکوکه و از جمله مواردیه ک انتظار دارم حتما بعدا درباره اش بخونم!

خب خب، بریم سراغ روابط! اول : خیانت امریکا به مکسن با بدون با اسپن توی همون قصر. اصن چجوری میتونه؟؟؟ فرای مجازاتش ک اعدامه، چجوری دلش میاد ؟؟ این پسر با اینهمه محبت و حمایت با تو رفتار کرد، و تو ******! ببینید، میدونم ک یجورایی مکسن هم داشته همینکارو میکرده. اینکه بعد از کیسش با امریکا رفت یکی دیگه از دخترا رو بوسید _ که ما هنوزم نمیدونم راست گفته یا دروغ!_ و من میگم دروغ بوده، چون با توجه به شناخت هرچند اندکی ک از مکسن به دست اوردم، ادمی نیست ک برای مرحله بعد راه بیفته بین دخترا ببوسدشون ببینه هرکدوم چجوریه، ناسلامتی جنتلمنه بچم!

ولی خب، ایا میشه سرزنشش کرد؟؟ همه ادما در طول زندگیشون با چندین نفر ممکنه قرار بذارن تا اونی ک باید رو پیدا کنن، ولی این بچه هرچی دیت قرار بوده داشته باشه رو یهو بهش دادن، و باید زود بینشون ادم درستو پیدا کنه، در عین حال به اوضاع جنگ و بدبختی های کشورش برسه و … پس به نظر من کار مکسن خیانت به حساب نمیاد.

ولی مال امریکا میاد. اینکه همزمان با دونفر باشی، میدونید چی میگم؟ نمیتونم دقیقا منظورمو بیان کنم، ولی واقعا فرق هست بین شرایط مکسن و امریکا و همین، کارهاشون رو از لحاظ خوبی یا بدی از هم متمایز میکنه. و حالا جدای این، چطور میتونه این راز کثیفو نگه داره؟؟ اگه هیچوقت مکسن ازش مطلع نشه، من شخصا قراره تا ابد احساس گناه کنم. هرچند ک به نظرم میفهمه و یسری دراما در اون راستا خواهیم داشت، ولی اصلا درک نمیکنم چطور میتونه هیچی نگه.

من بودم اعدامو به جون میخریدم، ولی با کسی ک تبدیل شد به بهترین دوستم توی قصر، و من شدم بهترین دوستش در تمام زندگیش، هرگز اینکارو نمیکردم. واقعا نمیدونم چرا توی این کتابا، من طرف مقابل رو بیشتر از شخصیتی ک قراره مثلا خودم باشم درک میکنم، در عوض دلم میخواد شخصیت اصلیو بزنم بترکونم!

اوکی، بریم سراغ مکسن و امریکا و تحلیل روابطشون توسط اینجانب😌. فارق از رابطه عاشقانه ای ک قراره بعدا بینشون رخ بده، رابطه دوستیشون از زیباترین روابطی بود ک هرکسی میتونه تجربه اش کنه. متاسفانه تو کشور ما خیلی دوستی دختر و پسر باب نیست و من نمیفهمم چرا، شاید بخاطر فرهنگ باشه یا هرچی، ولی خلاصه ک خیلی زیباست. حتی کمک کننده در برخی موارد. مثلا جاهایی ک مکسن هیچ تجربه واقعی ای در ارتباط با دخترها_مخصوصا وقتی گریه میکنن 😂_ نداشت، امریکا بهش کمک کرد و یادش داد چیکار کنه.

فعلا نمیدونم چرا بیشتر از این صحبتی ندارم، شاید چون حس میکنم امریکا لیاقت مکسنو نداره و بخاطر همین میخوام بره گمشه 😂 هی یاد مکسن و مهربونی هاش با امریکا میفتم و دلم میسوزه. ینی اگه شیپ نمیکردم، دلم میخواست امریکا رو با اسپن از قصر پرت کنم بیرون بفرستم لب مرز بجنگن بمیرن راحت شم. بچم مکسن … فدای دل مهربون و ساده ات بشم اخه من

پی نوشت :

لینک دانلود ای بوک یا پی دی اف کتاب انتخاب : the selection ( راهنمایی : برای دانلود باید وارد اکانتتون بشید، اگه ندارید میتونید رایگان یدونه درست کنید و بعد دان کنید )

اون اوایل، مکسن گاهی منو یاد تدروس از اس جی ای مینداخت، نمیدونم چرا، شاید چون اس جی ای تنها کتاب دیگه ایه ک توی این تم خوندم. ولی واقعا بعضی وقتا شبیه میشدن. تلاشی ک برای انجام وظیفه اشون به عنوان پادشاه اینده میکردن، این احساس خستگی و درماندگی از بد بودن اوضاع کشور و بی تجربه بودنشون، و شاید حتی رابطه صمیمانه و پر از حمایتشون با پارتنرشون.

حالا نمیدونم، این کلیشه ی پرنس هاست، یا واقعا همینن؟! البته، بدون هیچگونه منظور بدی، به نظرم مکسن از تدروس کاربلد تره. تدروس کلی طول کشید تا بتونه قدرتشو جمع و جور کنه و بفهمه اوضاع از چ قراره. از مجموعه اس جی ای به اینور، اولین کتابی بود ک اینجوری سرش حرص خوردم ( البته انصافا برای اس جی ای خیلی بیششتر حرص خوردم، شایان ذکره ک این کتاب تازه جلد اول بود و خیلی زوده برای هرگونه قضاوت!)

نمیخوام دراما کویین بازی درارم، یا مادر شوهر بازی یا هرچی ک اسمشه، ولی : اگه اسپن جاسوس جنوبی ها یا شمالی ها باشه چی؟؟ خیلی مشکوکه، چجوری سر از قصر دراورد؟ چرا یهو دوباره اینقد با امریکا مهربون شد؟ نمیشه، نمیتونم اعتماد کنم. هرچی هم ک باشه، بدون بدجنسی یا هرچی، بهترین راه فرستادن اسپن به مرز و مردنش در حین جنگه. واقعا بهترین پایانیه ک میتونم براش متصور باشم! تازه، شاید خود مارلی هم جاسوس باشه … 😶‍🌫️

لیست کتابهای کل مجموعه انتخاب ، the selection

  1. انتخاب – the selection

  2. برگزیده – the elite

  3. شاهدخت – the one

  4. وارث – the heir

  5. تاج – the crown
The Selection Series
The Selection Series

14 دیدگاه دربارهٔ «انتخاب ، The Selection»

  1. کامنت اولللل😂😂
    سلکشن عالی بود.خیییلییییی دوستش داشتم
    برای اینکه حیا رو حفظ کنیم به اسپن فحش نمیدم،ولی….😂😂😂😂

  2. سلام این کتاب جلد ششم هم داره.
    راستی به جای اینکه از سایت باژ یا شهرکتاب ها کتاب های باژ رو بخری،از ترب جستجو کن برات ارزون ترین سایت رو می یاره ولی فقط باید یادت باشه که تو توضیحات برای کتاب های از نشر ویدا و باژ باید بنویسی که بوک مارک کتاب رو هم برات بفرستن چون هر کتاب یا هر جلدی یه بوک مارک خاص برای خودش داره(البته بعضی مجموعه ها بوک مارک ندارن).
    راستی جدیدا دارم یه مجموعه ای رو می خونم که فکر کنم تو هم خوشت بیاد. اسم مجموعه آکادمی خون آشام هست. فضای داستانش با همه داستان های خون آشامی که امروزه مد شده،بهتر هستش و شخصیت های اصلیش هم مثل اس جی ای دو تا دختره.

    1. اگه بوک مارکی برات نفرستادن می تونی به شماره تلفن اون انتشارات زنگ بزنی و بگی که اون بوک مارک ها رو فقط شاید با پول پست برات بفرستن.

  3. نگار رکورد سرعت کتاب خوندنت چقدره؟
    مثلا یه کتاب فارسی صد صفحه ای رو تو چند روز می خونی؟اگه کتاب انگلیسی صد صفحه ای باشه تو چند روز می خونی؟

    1. negar

      والا نمیدونم، میدونم رکورد یه جلد مدرسه جاسوسی در یک روز رو داشتم، ولی برای زبان اصلی دقت نکردم. میدونم ک تاحالا نتونستم در یه روز تموم کنم ک هم بخاطر زبان اصلی بودنشه هم بخاطر اکثرا پی دی اف بودن ( بیشتر همون زبان تاثیر گذاره )

      1. من صد صفحه رو اگه کتاب فارسی باشه تو کمتر از دو ساعت می خونم ولی اگه کتاب انگلیسی باشه دو یا نهایتا سه روز می خونم.
        راستی اگه خواستی می تونی کتاب هایی که نشر ویدا منتشر کرده رو ببینی و با زبان اصلی مقایسه کنی چون من یه مجموعه از ویدا رو دارم می خونم که تا اونجایی که دیدم هیچ سانسوری نداشته.

        1. negar

          حقیقتش دیگه انگلیسی خوندنم اونقدرا به سانسور برنمیگرده، هرچند ک برام مهمه، ولی دلیل اصلیم همون تقویت زبانمه

      2. من اس اس ۲ رو که گرفته بودم با ۳ از ساعت دو که کتاب رو گرفتم بکوب خوندم تا ساعت ۹ تا تموم شد 😂😂😂

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to Top
به بالای صفحه بردن