پرسی جکسون 1 : دزد آذرخش

سلام. کتاب پرسی جکسون 1 : دزد آذرخش، که با اسم دزد ساعقه هم ترجمه شده، جلد اول مجموعه بلند و بالای پرسی جکسون و سایر، جز کتاب های قدیمی، با ایده افسانه های یونانی، خدایان و الهه ها، هیولاهای عجیب و خلاصه این موارده که، هرچند قدیمی، هنوز هم جز نامدار ها و مشهور ترین ها به حساب میاد. طوری که بنده، خودم از پیشنهادات بچه های همینجا خوندمش. و خب، معلومه ک خوشم اومد. اصن مگه میشه جز این باشه؟

خلاصه داستان پرسی جکسون 1 : دزد آذرخش

پرسی جکسون با مادر و پدر خوانده اش زندگی میکنه. خب، تابستونا حداقل. باقی سال رو توی مدرسه های شبانه روزی می گذرونه. منظورم از مدرسه ” ها ” چیه ؟

به دلایل مختلفی، از جمله ناتوانی هایی در زمینه درسی، پرسی داستان ما تا الان که کلاس ششمه، 6 تا مدرسه عوض کرده. اوضاع توی آخرین مدرسه، یعنی همینی که الان توش درس میخونه، داره خوب پیش میره. البته هنوز هم در دروسی مثل انگلیسی لنگ میزنه، ولی حداقل توی دردسر دیگه ای نیفتاده.

یه دوست خوب داره، به اسم گروور. یه معلم خوب و باحال لاتین به اسم اقای برنر، که داستان های جالبی بلده و به شدت معتقده دونستن این داستان ها بعدا به کار میاد، و یه معلم ریاضی عجیب و ترسناک به اسم خانم دادز.

این ترکیب، به علاوه یسری دانش آموز دیگه، قراره برن اردو. پرسی معمولا اردو ها رو چندان جالب به اتمام نمیرسونه، و از اونجایی که داستان داره با همین اردو شروع میشه، واضحه این یکی هم قرار نیست تفاوتی کنه. اما هرچقدر هم بدبیاری های مختلف رو در نظر بگیریم و تلاش کنیم جلوشونو بگیریم، بازم یه اتفاقی میفته که هرگز به ذهن هیچکس خطور نمیکنه. خب، حداقل هیچکس جز 3 نفر.

از همینجا، چپتر جدیدی در زندگی پرسی گشوده میشه. چپتری که احتمالا هیچوقت هم نباید گشوده میشد، ولی خب، زندگی همه ما بخش زیادیش از پدر و مادر هامون و زندگی هاشون تاثیر گرفته.

پرسی جکسون 1 : دزد آذرخش

خب، بعد ماه ها تیکه تیکه خوندن و ( ناخواسته ) آزار دادن دوستانی که میخواستن اسپویل کنن و نمیتونستن، بالاخره این کتاب هم تموم شد. جلد اوله، سخن چندانی ندارم، و خب طبیعیه که میزان قدرتش از 10، مثلا 7 باشه. ولی خالی از سخن هم نیستم.

پرسی جکسون دزد آذرخش

من همیشه افسانه های یونانی رو دوست داشتم، و به نظرم همین علاقه میتونه در علاقه به مجموعه تاثیر داشته باشه. خیلیا میگن که این چند خدا بودنه و فلان کفره و از این حرفا، خیلیا ( از جمله خودم ) با اینکه علاقه دارن ولی از شدت گستردگی افسانه ها سراغش نمیرن، و به نظرم یکی از خوبی های این کتاب این بود که هردوی این موارد رو کاور میکنه. فلسفه خدا ها رو میگه، و هرکدوم رو در قالب داستان هایی کوچیکتر و قابل … در ذهن موندن بیان میکنه.

مثلا الان شما فک کن بری سرچ کنی خدایان یونانی هرکدوم کیه. همشم بخونی یادم بگیری. هفته بعد نصفش پریده. ولی کتابو بخونی دیگه یادت نمیره. چجوری میخواد یادت بره ارس کی بود و چرا اون کارا رو کرد. یا رسما خود هیدس و زندگیش توصیف شد، مگه میشه از یاد بره؟ یا پسایدن که رسما بابای پرسیه، دیگه عمرا از یاد بره. ( راستی این کاور رو شخصا خیلی دوست دارم. از بقیه اشون خیلی خفن تره)

کلیت داستان یه جاهایی منو یاد مجیستریوم و حتی مایکل وی می انداخت، که البته گمونم اگه بخوایم از لحاظ تاریخی صحبت کنیم، مجیس و مایکل باید منو یاد پرسی بندازن. فقط امیدوارم آخرش مثل مایکل، پرسی تبدیل به یه شخصیت خیلی گاد و این حرفا نشه.

شخصیت اول دختر رو اعصاب که خیلی فک می کنه گنگه و حالیشه، و کاملا معلومه قراره دوست دختر آینده شخصیت اول پسر باشه، یه دوست صمیمی پسر اسکل ( واقعا گروور عالی بود )، یک عدد پسر بزرگتر و جذاب که آخرش تو زرد از آب در میاد، خلاصه که همینا.

می خوام اول برم سراغ آخر کتاب، چون به نظرم خیلی قشنگ بود. حقیقت بگم، تا چپتر 20 احساس چندانی نداشتم، حتی به پرسی. دیگه چه برسه به بقیه. ولی اونجایی که باباشو برای اولین بار دید، به نظرم خیلی قشنگ بود. در تمام طول کتاب با خودم میگفتم کدومشون قراره باشه؟ بابای سرد و بی احساس که فقط میخواد از پرسی استفاده کنه؟ یا پدری که واقعا پرسی رو دوست خواهد داشت.


راستش می ترسیدم خودمو امیدوار کنم، برای همین معمولا گزینه اول رو در نظر می گرفتم. اما وقتی دیدیمش واقعا خیالم راحت شد. هرچند هنوز یذره رابطه اشون یخی عه که کاملا هم منطقیه، ولی باز هم زیباست. حتی جایی که پسایدن از پرسی بابت به دنیا اومدنش عذر خواست، واضح بود که از در رنج قرار دادن پرسی ناراحته، نه اینکه به دنیا اومده؛ هرچند پرسی به شدت اصرار داشت فک کنه باباش نمیخوادش ( تیپیکال شخصیت اصلی ).

نکته درباره پسایدن : پسایدن خداست! کلی عمر کرده و همه جور آدمو دیده، ولی وقتی درباره مامان پرسی صحبت میکرد، بهش گفت ملکه. من … واقعا صحبتی ندارم. جدی میگم. ینی این خانوم همینجوری دیفالت زندگی رو برده. فک کن خدای دریاها جوری دوستت داشته باشه که بگه بیا زیر دریا برات قصر می سازم. اصن … چطور میشه :)) همینجا، دقیقا در همین نقاط پسایدن احترام منو به طور کامل دریافت کرد ( البته ک خداست، احتمالا نیازی به احترام من نداشته باشه ولی حالا 😂 )

خلاصه که خوشحال میشم این خانواده سه نفره رو پیش هم ببینم. هرچند کم و کوتاه، ولی عمیقا امیدوارم همچین صحنه ای داشته باشیم.

یکی از بامزه ترین بخشای کتاب، به نظرم جاهایی بود که پرسی خدا ها رو ” عمو ” صدا میکرد :)))) فک کن، طرف خدای مرگه! رسما اون دنیا زندگی می کنه! بعد تو بهش میگی عمو نگران نباش میرم اون نمیدونم چی چی تاریکی اتو برات میارم :)) چقد شیرین و قندی آخه تو بچه ( پرسی رو میگم 😂) به قول یکی از دوستان، باید کنار چای خوردش :))

خلاصه خیلی دلم خواست عمو های منم خدا های یونانی می بودن. واقعا باحال میشد. ( شاید این کاور به اندازه قبلی خفن نباشه، ولی از لحاظ داستانی بیشتر همخوانی داره و مخوف تره. خلاصه هرجفتشون از کاور فارسیش قشنگترن 😂😭)

با آنابت حال نمی کنم. تلاشی هم در جهت حال کردن نمی کنم. به نظرم همین که دختر آتناست برای هیت دادن بهش کافیه. البته نه که بخوام به آتنا توهین کنم، خیر هرگز، کی باشم اصن من ک همچین قصدی داشته باشم، ولی خب اون غرور مسخره و زیاد از حد رو به ارث برده دیگه. به نظرم تنها نکته مثبتش چشماشه. چشمای طوسی همیشه زیبا و فریب دهنده ان به نظر من. ایشالا که پرسی فریبشونو نخوره ( میخوره )

گروور، یکی از گوگولی ترین و اسکل ترین شخصیت هاییه که تا بحال دیدم. دوستش دارم واقعا، دوست خیلی خوبی برای پرسی بود و هست، ولی باهاش ارتباط نگرفتم. نمیدونم هم چرا، شاید چون جلد 1 عه.

ارس، خدای جنگ. به نظرم باید از همون اول می فهمیدم خدای جنگ پشت همه این دردسراییه که قراره به جنگ ختم شن. واضحه نه؟! ولی خب، متوجهش نشدم. ارس وایب عمو های گنگ می داد، اینایی که میتونی باهاشون درمورد چیزایی که احتمالا مامان بابات دوست ندارن دربارشون بحرفی، حرف بزنی ( چه جمله عجیبی شد … ) و ای کاش ساید خوب داستان میبود، حیفه همچین ادم خفن و به درد بخوری ( هرچند که صرفا زور بازو باشه و تمام ) طرف دشمن باشه.

حرف دشمن شد، می خوام از لوک بگم. با توجه به کلیشه ها از همون اول معلوم بود قراره طرف پرسی نباشه. ولی حرفایی که اخرش زد، دلایلی که آورد، منو برای اولین بار به تامل باز داشت. دلایل بد شدن شخصیت های مشابه در کتاب های دیگه رو الان دقیق به یاد ندارم، ولی تفاوتی اساسی بین زندگی پرسی و لوک وجود داشت.

پرسی جکسون و المپ نشینان 1


پرسی، هرچند ناجوانمردانه و سخت و همه چی، به اتفاقاتی برخورد که تونست ارزشش رو به نمایش بذاره و کاری کنه دیگران بهش احترام بذارن. لوک این شانس رو نداشت و المپی ها، طبق گفته های خودش، هیچوقت چندان جالب باهاش رفتار نکردن و خب معلومه در این شرایط، وقتی یکی پیدا می شه تا بهش احترام بذاره و چیزی که دنبالش هست رو بهش بده، اون هم قبول میکنه.

البته من وکیل مدافع لوک نیستم و از اوضاع زندگی سایر بچه های کمپ هم خبر ندارم، اینکه شاید با همشون همین شکلی رفتار میشه، ولی ما داستانو از دید پرسی میبینیم. کسی که المپ طرفدارشه و طبیعتا المپی ها رو آدم خوب های داستان میبینیم. امیدوارم در آینده به این موضوع بیشتر پرداخته شه، با اینکه از الان هم نتیجه رو میدونم : هیچکدومشون خوب نیستن. فقط یکی، بدتر از اون یکیه.

همین. همونطور که اول متن گفتم، این کتاب تازه جلد اول بود و به همین خاطر صحبت چندانی ندارم. ایشالا جلدای بعد، داستان ها و پلات توییست های خفن تر داشته باشیم بشه خوب درباره اشون نوشت :))

پی نوشت :

لینک دانلود فایل زبان اصلی : پرسی جکسون 1 : دزد آذرخش

اگه می تونستید انتخاب کنید یکی از والدینتون یکی از خدایان یونانی باشه، کیو انتخاب می کردید و چرا ؟ خودم : راستش هنوز که همه رو خوب نمیشناسم، ولی تا الان همین پسایدن بهترین گزینه بوده.

درمورد خداها، من سرچ کردم یسری جاها نوشته بود پسایدن خدای جنگه. حالا نمیدونم دقیقا چرا، و اینکه ایا چند مدل افسانه هست یا چی ( کلا تحقیق چندانی نکردم )، ولی چون جالب بود به نظرم گفتم بگم.

12 دیدگاه دربارهٔ «پرسی جکسون 1 : دزد آذرخش»

  1. اینکه شنیدی پوسایدن خدای جنگه برای این که تو اساطیر واقعی پوسیدن خیلی پرخاشگر مغرور و خودخواهه و در مورد آنابت فکر کنم تو جلدهای بعد که بیشتر درباره زندگی و احساساتش با خبر میشیم عوض شه

    1. negar

      چه جالب … ولی این پسایدن اینجا خیلی گوگولیه :)) مری=سی
      اره احتمالا، و میدونی منم دوست ندارم ازش خوشم نیاد، واقعا امیدوارم نظرم نسبت بهش تغییر کنه

    2. راستی یادم رفت بگم درباره غرورش آنابت گفتی تو جلد ۲ میفهمه بزرگترین نقطه ضهفشه که همونطور گفتی از مادرش بهش ارث رسیده در عوضش خیلی باهوشه آتنا خیلی رو مخه تو کل مجموعه همه چی رو با منطق مزخرفش برسی میکنه که بعضی جاها اگه به حرفاش گوش میدادن شکست میخوردن بعدن آخر جلد ۲ از بزرگ چیزی که از شخصیت پرسی دوسداشتم ایراد میگیره چیزایی مثل فداکاری وابستگی زیادی به دوستاش دلسوزی و مهربونیش که بنظر من نقطه قوت هم حساب میشه

  2. برای پرسی جکسون هم فیلم و هم سریال ساخته شده که فیلمش تا ۳ جلدش بوده و سریالش چند وقت پیش برای فصل دوم (کتاب دوم) تمدید شده
    سریالش با اینکه خیلی به کتاب نزدیک بود، ولی بازیگرای های خوبی براشون انتخاب نکرده بودن. عوامل سریال اومدن بازیگرایی رو انتخاب کردن که اصلا قیافه شون یکسان نیست با چیزی که تو کتاب هست.
    در مورد کتاب ها هم باید بگم که تو ایران بهترین ترجمه رو نشر بهنام داره که تحریف نکرده، سانسور خیلی خیلی کمی نسبت به بقیه انتشارات داره،و حتی اینم می دونم که سر آپولو که داستانش اونقدر حساسه که کوچک ترین سانسوری خرابش می کنه، مجبور شدن به ارشاد پول بدن تا بذاره بدن بیرون.
    فقط اگه کسی خواست مگنس چیس نشری رو بخونه، باید بگم که برای بهنام و پرتقال شبیه همدیگه هستش ولی برای بهنام بعضی فصل هاش جا به جا شده

    1. negar

      اره اتفاقا اخبارشو شنیدم. همیشه توی انتخاب بازیگرا گند میزنن
      مرسی بابت معرفی بهترین ناشر ها، من با اجازه ات به متن همین پست اضافه میکنم که اگه کسی کامنت ها رو ندید باازهم مطلع شه

    2. فیلمشو پیشناهاد نمیکنم چون تغییرش دادن فقط ایده اولیش درست بود بعدا تو جلد ۲ همه داستان رو تموم میکنن اما بازیگرا رو خوب انتخاب کردن برعکس سریال اما سریالش خوب و با جزئیات درست کردن اما در انتخاب بازیگرا بد بودن

  3. اگه میخوای ترجمه‌ی بدون سانسور بخونی از نشر آناناس بخون من خودم موقعی که خواستم بخونم با زبان اصلیش مقایسه کردم و به طور جالبی هیچ سانسوری نداشت حتی کیس هارو

  4. فکر کنم تو آینده یا شایدم اومده خیلی وقت پیش دیدم که قراره یه جلد درباره زندگی پس از جلد ۵ میاد که توش با چیزایی مثل مدرسه و چیزای آدم عادیا سر و کار داره و یه تک جلد هم درباره یه شخصیت به نام نیکو دی آنجلو که تو جلد ۳ میاد با رئیس کلبه آپولو ماجراجویی میکنه و بعد از پرسی جکسون قهرمانان آلمپ و مگنس چیس و مجازات های آمپولت یه کتابی هست به نام وقایع کین اونم از ریک ریویانه مثل پرسیه اما با اساطیر مصر کار دارن مگنس چیس هم تو دنیا پرسیه حتی با بعضی کارکتر دیدن میکنه اما برای اساطیر اسکاندیناوی یا همون نورسه

  5. یه کتاب دیگه از همین نویسنده
    اولین کتاب در پدیده پرفروش شماره 1، خوانندگان را در سراسر جهان به دنبال 39 سرنخ می فرستد!
    دقایقی قبل از مرگ، گریس کیهیل وصیت نامه خود را تغییر داد و تصمیمی غیرممکن برای فرزندانش گذاشت: “شما یک انتخاب دارید – یک میلیون دلار یا یک سرنخ.”
    گریس آخرین مادر خانواده کیهیلز، قدرتمندترین خانواده جهان است. همه از ناپلئون گرفته تا هودینی با کاهیل ها مرتبط هستند، اما منبع قدرت خانواده از بین رفته است. 39 سرنخ پنهان در سراسر جهان راز خانواده را فاش می کند، اما هیچ کس نتوانسته است آنها را جمع کند. اکنون مسابقه سرنخ‌ها ادامه دارد و امی و دن جوان باید تصمیم بگیرند که چه چیزی است

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to Top
به بالای صفحه بردن