سیاه تیغ

کتاب سیاه تیغ نوشته کوین سندز و ترجمه شده توسط انتشارات پرتقال ، شگفت انگیزه ! یه کتاب قشنگ ، عالی ، با یه داستان جذاب ، پر از معما و رمز و راز و … شیمی !!

خلاصه داستان سیاه تیغ

کتاب داستان یه پسر نوجوان به اسم کریستوفر رووه ( Christopher Rowe ) هست که یک روز برحسب بسیاری از اتفاقات توسط یک اتحادیه به اسم ” اتحادیه ی داروسازها ” به عنوان یک کارآموز داروسازی زیر نظر استاد بندیکت ( Master Benedict ) برگزیده میشه .

کریستوفر که تا قبل از اون توی پرورشگاه زندگی میکرده ، حالا با استاد بندیکت توی مغازه استاد به نام مغازه سیاه تیغ که توش انواع و اقسام دارو ها و مواد مختلف فروخته و تجویز میشده زندگی میکنه و همراه با اون کنار استادش کارآموزی میکنه برای استاد شدن .

داستان از زمانی شروع میشه که قتل های متعددی توی سراسر لندن در حال رخ دادنه که بیشتر قربانی ها هم داروسازان عضو اتحادیه هستن . قاتل ها که به ” فرقه فرشتگان مقرب ” معروفن به طرز فجیعی قربانی هاشون رو به قتل میرسونن ( همه رو به یک مدل خاص) .

و متاسفانه ، یک شب که کریستوفر به مغازه برمیگرده ، میبینه استاد خودش هم همون شکلی کشته شده ( واقعا صحنه غم انگیزی بود 😢 ) . اما این تازه اول ماجراس !

حالا کریستوفر باید با استفاده از همه چیز هایی که تا به حال از استادش یاد گرفته و دنبال کردن نشونه هایی که استادش قبل از مرگش در قالب های مختلف بهش داده بود ، همراه با بهترین دوستش تام ( Tom ) قاتل ها و دلیل اینهمه قتل رو پیدا کنه ، فرقه رو نابود کنه و در عین حال ، زنده بمونه ! 

the blackthorn key
the blackthorn key book cover

سیاه تیغ
the blackthorn key original book cover

واقعا کتاب محشری بود . شاید اولاش براتون خیلی هیجان انگیز به نظر نرسه ( ک طبیعیه ) که البته با این حال به نظر من حتی اولاش هم هیجان داشت، ولی ادامه اش قشنگ ادم رو جذب خودش میکرد.

داستان توی زمان های قدیم و شهر لندن روایت میشه و خیلی خوب میشد فضا رو حس کرد … جو تاریک لندن ، ترس و استرس ، هیجان ، غم و …. نکته بسیار مثبت دیگه کتاب این بود که پر از معما و رمز بود! من به شخصه عاشق اینجور کتابام .

ولی این کتاب حتی مدل معماهاش هم متفاوت بود ! معما هایی که با مواد مختلف شیمیایی و قوانین شیمی حل میشدن ! شیمی درس مورد علاقه من نیست ولی این کتاب به شدت لذت بخش بود!

علاوه بر این صحنه های نسبتا ترسناک و پر از استرس هم داشت که با اینکه من اصلا طرفدار چیزای ترسناک نیستم اما خیلی خوب بود و به نظرم نقش مهمی توی کل کتاب داشت . ینی میشه گفت ک واقعا لازم بود و این نیاز به خوبی برطرف شده بود . ( خودتون بخونید قشنگ متوجه منظورم میشید ) .

درکل ، یک کتاب عالی بود ! از اون کتابایی که حتی وقتی برای چندمین بار میخونمش باز هم منو درگیر خودش میکنه ، جوری که انگار اولین باره دارم میخونمش . اگه از کتابای معمایی و هیجان انگیز خوشتون میاد حتما این کتاب رو امتحان کنید . 

پی نوشت :

یسری شایعه شنیدم درباره سیاه تیغ دو . ولی واقعا نمیدونم چقد میشه بهش اعتماد کرد ! با این حال باتوجه به اخر کتاب فکر هم نمیکنم اونقدی درست باشه . اما بازم احتمالش هست. ( اسپویلر الرت : خیالتون تخت ! تقریبا همه کتابایی که من میخونم هپی اندینگ داره ! این هم همینطور 😉 )

اگه میبینید اسم انگلیسی اش به فارسی نمیخوره ، باید بگم ک از این چیزا تو پرتقال زیاد دیده میشه . توجه نکنین :)))

blackthorn key
blackthorn key another book cover

8 دیدگاه دربارهٔ «سیاه تیغ»

    1. negar

      خدایی خیلی خفنه، من اولاش فک میکردم مال حال یا اینده باشه ولی دیدم قدیمه و از قضا چقدم خفن بود قدیمی بودنش. من همیشه دومی رو میخوندم : بنِدیکتْ.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to Top
به بالای صفحه بردن